محل تبلیغات شما
سلام قصه من از روزی شروع میشه که یک کارتونی به نام علائدین دیدم اون یه قالیچه ی پرنده داشت و من دلم یکی از اون ها می خواست هرچه به پدرم اسرار کردم گفت همچین چیزی وجود ندارد به ناچار نا امید شدم چند سال بعد فیلمی به نام هری پاتر دیدم که خیلی رویم تأثیر داشت و تصمیم گرفتم به مدرسه جادویی بروم و چون بزرگ شده بودم و خودم حق تصمیم گیری داشتم به‌ راه افتادم. خیلی راه سختی بود. همه مسخره ام می کردند و می گفتند تو بچه هم که بودی قالیچه ی پرنده می خواستی اما تو

دعای قشنگ موقع افطار

نامه کلاسی‌~ادبیات ششم

به به! انشا:قرنطینه با تمام امکانات

ی ,تو ,اون ,پرنده ,راه ,خیلی ,داشت و ,به نام ,ی پرنده ,قالیچه ی ,تصمیم گیری

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها